ربوده شدن بتی و بارنی توسط یوفوها
آمار بازدید
بازدید امروز => 63
باردید دیروز => 6
بازدید هفته => 1111
بازدید ماه => 2449
بازدید سال => 5575
بازدید کل => 42061
کل مطالب => 238
کل نظرات => 232
بیشترین بازدید => 9979
تاریخ بیشترین بازدید : 1395/3/18
امکانات وب
تبلیغات
1- درحال کامل کردن نسخته انگلیسی وبلاگ
2- در حال آماده کردن امکان تبلیغ در وبلاگ
3- در حال آماده کردن صفحه ی اصلی
4- فعلآ همه صفحات اجتماعی وبلاگ بسته است (( در این زمینه منتظر اطلاع رسانی بیشتر باشید . ))
5- در حال کامل کردن یک نوشته ویژه برای تیر ماه

داستان بتی و بارنی هیل در سپتامبر 1961 در منطقه نیوهمپشایر شروع شد . بارنی که اخیرآ دچار سرطان شده بود با همسرش تصمیم میگیرند کهیک سفر کوتاه به کانادا داشته باشند . این زوج از آبشار نیاگارا و مونترئال دیدن میکنندو در نوزدهم ماه آنها شروع به بازگشت به خانه خود در پورت اسموت Portsmouth  میکنند.

شب بود و آسمان صاف , ماه هلالی شکل روی منظره پوشیده از درختان می تابید.حدود یک ربع از ساعت 10 گذشته , در سه مایلی جنوب شهر لنکسترLancaster بارنی متوجهچیزی شبیه یک ستاره درخشان یا سیاره ای با حرکت نامنظم شد.بارنی جسم را به بتی نشان داد و هر دو به سمت آن حرکت کردند.آن دو احساس کردند که یک هواپیما را میبینند که لحظه ای ظاهر شده و دوباره ناپدید میشود.به طوری که باد ایجاد شده از موتور آن باعث حرکت درختان میشد و جلوی دیده شدن آن را میگرفت.

همانطور که آن دو به مسیر ادامه دادند , درست در شمال ووداستوک Woodstock شی به طور عجیبی حرکت کرد.بارنی اتوموبیل را متوقف کرد تا با دوربین دوچشمی به شی پرنده نگاه کند.او نورهای از چند رنگ و ردیف هایی از پنچره را روی آن دید , که به نظر میرسید به طرف او حرکت میکند.وقتی که جسم به 30 متری او رسید , بارنی سرنشینان سفینه را دید و از ترس به طرف ماشین فرار کرد.آنها سوار ماشین شدند و به سرعت دور شدند.بعد از اینکه به راه افتادند , آنها دیگر نتوانستند آن جسم عجیب را ببینند تا اینکه ناگهان یک صدای بیپ مانند شنیدند.وقتی که آنها دوباره صدای بیپ را شنیدند متوجه شدند که 35 مایل دورتر از جایی که دو دقیقه پیش بودند , قرار دارند .سکوت در اتموبیل بر قرار بود تا وقتی که به خانه رسیدند .بتی دخترش ژانت Janet را صدا کرد و اتفاقی را که افتاده بود برای او تعریف کرد.ژانتبه او گفت که به مقر نیروی هوایی در نزدیکی آنجا مراجعه کنند و و چیز هایی را که دیده اند گزارش کنند.بالاخره بتی قبول کرد و به پایگاه هوایی مراجعه کرد.او با ژنرال پائول دبلیو هندرسون  Paul W.Henderson  صحبت کرد و ژنرال به بتی گفت که یوفو در رادار آنها نیز نشان داده شده است.بعد از این واقعه بتی کابوس هایی میدیددر مورد اینکه او و همسرش برخلاف میلشان  به یک سفینه عجیب برده شده اند دو هفته بعد دو خبر نگار داستان آنها را شنیدند و بعد از ملاقات با بتی و بارنی و ثبت دقیق اتفاقات آن شب ,  متوجه شدند که 2 ساعت زمان در داستان بارنی و بتی به حساب نیامده است.

بعد از رفتن گزارشگران و برخی بررسی های روان پزشکی , بتی و بارنی تصمیم گرفتند با روانپزشک ومتخصص اعصاب مشهوربوستون , دکتر بنیامین سیمون Benjamin Simon  که یکی از معروفترین پزشکان در تخصص خود بود , ملاقات کنند.بعد از یک سری معاینات اولیه , تشخیص اولیه دکتر سیمون اضطراب وابسته به حادثه شب نوزدهم سپتامبر 1961 بود.مرحله بعد پیدا کردن چگونگی آن اتفاقات بود.دکتر سیمون شروع به انجام هیپنوتیزم عمیق روی بارنی و بتی کرد.ولی سرعت پیشرفت کار کم بود.اما بعد از 6 ماه تلاش , نظر حرفه ای دکتر سیمون این بود که بتی و بارنی ربوده شده و برای آزمایش به سفینه ای ناشناخته برده شده بودند.

ابز طریق هیپنوتیزم , آن دو به خاطر آوردند که ماشین آنها متوقف شده و سفینه بیگانه در جاده جلوی ماشین آنها فرود آمده بودند.آن موجودات از سفینه بیرون آمده و آن دو را با خود به سفینه برده و برروی آنها زنجیره ای از آزمایش های پزشکی انجام داده بودند , و قبل از آزاد کردن , با هیپنوتیزم به آن ها دستور داده شده بود که راجع به این اتفاق , چیزی بازگو نکنند.

موجوداتی که به وسیله آن دو شرح داده میشد , موجوداتی بیگانه با سر کچل بودند که حدود 150 سانتی متر قد داشتند و پوستشان مایل به خاکستری بود . آنها سر گلابی شکل و چشمانی مورب شبیه چشم گربه داشتند . این از اولین اشاره ها در فرهنگ عمومی یوفو به موجوداتی است که بعد ها به نژاد خاکستری مشهور شدند . بتی و بارنی هر کدام در خلال آزمایش ها  ,  به یک اتاق جداگانه برده شده بودند و هم آزمایش پزشکی و هم آزمایش روانی روی آن ها انجام شده بود . در قسمتی از این آزمایش ها , از پوست , مو و ناخن آن ها نمونه برداری شده بود . در یک آزمایش دیگر یک سوزن دراز داخل ناف بتی شده بود و به او گفته شده بود که آزمایش بارداری است . بارنی توضیح داده بود که از او به زور نمونه اسپرم گرفته شده بود.بتی شرح داد که به او یک کتاب به عنوان یادبود این مقالات داده شده بود ولی بعدآ پس گرفته شد . یک واقعیت عجیب دیگر این بود که بیگانه ها ظاهرآ تصوری از رنگ و زمان نداشتند . در جایی هم آنها از این که دندان های بارنی میتوانست بیرون آورده شود , تعجب کرده بودند.بتی از یکی از موجودات بیگانه پرسیده بود که از کجا آمده اند . موجودات بیگانه در جواب به بیت یک نقشه از ستارگان نشان دادند . او تحت شرایط هیپنوتیزم شکل نقشه را به خاطر آورد . این نقشه توسط یک معلم مدرسه به نام مارگوری فیش Marjorie Fish مورد بررسی وتجزیه وتحلیل قرار گرفت.خانم فیش همه ستاره های شناخته شده تا فاصله 55 سال نوری از منظومه شمسی را بررسی کرد و شباهتی بین نقشه بتی هیل و سیستم ستارهای زتا که 37 سال نوری با ما فاصله دارد , مشاهده کرد.


[ چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, ] [ 18:10 ] [ سینا و تینا ]

10 نوشته برتر